پرنسس مامان و بابا

امروز روز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود و روز مادر عمه جون  از تهران برام پيامك داد نوشته بود:خواندمت گل تا بداني از همه گل ها سري يك جهان گل ديدم و اما تو چيز ديگري خوب مي دوني چرا؟؟؟؟ چون هم زني هم مادري اينو خوندم گريه كردم خوشحالم كه منم مامان شدم.... تازه بقيه هم بهم تبريك گفتن ...

عزيز مامان امروز رفتيم برات خريد كرديم  چه لباساي قشنگي اينقده برات اسباب بازي خريدم ...

امروز سونو مشخص شد كه يك دختر ناز هستي واي عزيزم خيلي دوست دارم........................ نمي دونم چي بگم........ ...

امروز بابا جونت از تهران اومد برات يك گلسر خوشگل ناز خريده اگه ببيني ذوق مي كني من كه خيلي ذوق زده شدم ...

عزيز نازم امروز اولين سونو رو رفتم هنو كامل ديده نميشي ولي من و بابا جون منتظرت هستيم..... ...

سلام عزيزم امروز فهميدم بعد8 سال خدا يه كوچولوي ناز كه تو باشي رو بهمون داده نمي دوني از خوشحالي چه جيغي كشيدم بابا جونت چقدر خوشحال شد وقتي ازمايش مثبت رو ديد عزيز مامان خدا رو هزاران هزار بار شكر مي كنم كه تو رو بهمون داد عزيزم نمي دونم از خوشحالي چه كنم منتظرت هستيم.............. ...

...

منو ببخش گلم نتونستم و وقت نكردم بيام بنويسم برات

عزيز و اقاجون اينقد خوشحال شدن كه گريه كردن و خدا رو شكر كردن خاله جونت خيلي خوشحال بود و حسابي ذوق كرد و رفت برات يك گل سر خوشگل خريد